/متن کامل و بدون تحریف/
اوضاع و احوال رفتار جریانات سیاسی فارس با حاکمان این دیار در طی زمان بسیار قابل توجه و عبرت آموز است. و هر انسان ناظر و منصفی رفتارهای دوگانه و گاها سهم خواهانه برخی از این جریانات سیاسی اصلاح طلب تا مدعی اصولگرایی را تایید خواهد کرد.
یکی از آخرین رفتارهای دوگانه جریانات سیاسی فارس با دو موضوع مشابه، اعتراضات و حمایت های جریان موسوم به راست سنتی فارس با استانداری احمدزاده کرمانی و استانداری صادق عابدین است.
ماجرا از آنجایی آغاز می شود که احمدزاده کرمانی جوان به استانداری فارس می رسد و پس از اندک زمانی زُلف خود را به حلقه انحرافی و حاشیه ساز دولت گره می زند و بیش از آنکه عملی برای پیشرفت همراه با عدالت فارس انجام دهد، با شعارهای دهان پُرکن مشغول شخم زدن فارس می شود. کار بجایی می رسد که دانشجویان حزب اللهی شیراز در اعتراض به این روند غلط سه روز جلو استانداری تحصن می کنند. اما جریان راست سنتی در همان بدو ورود هجمه سنگینی را در نشریات و تریبون های خود روانه احمدزاده می کند. موج تخریبی که حداقل در روزهای آغازین چندان طبیعی به نظر نمی رسید. تا اینکه بالاخره با اعتراض امت حزب الله به نابسامانی های استان و رفتن احمدزاده، جناب صادق عابدین وارد طبقه ششم ساختمان استانداری شد. با حضور وی از همان ابتدای کار در نشریات خود تیتر زدند؛ "قطار فارس به ریل پیشرفت برگشت." و هر زمان دانشجویان حزب اللهی قصدانتقادی را داشتند، با این جملات که "کسی حرفی نزند"، "همه چیز خوب است"، "باعث تشویش اذهان عمومی نشوید" و...روبرو می شدند. اما به راستی مگر چه تغییرات خاصی اتفاق افتاده است که کفن پوشان دیروز تبدیل به سینه چاکان امروز شده اند؟!
استاندار غیربومی؛ حقیقت یا وسیله؟
از جمله اعتراضات و نقدهای جدی احزاب راست سنتی و جریانات به اصطلاح اصولگرای فارس به احمدزاده کرمانی، که از بدو ورود او آغاز شد، غیربومی بودن وی بود. بطوریکه در هر سرمقاله و بیانیه و سخنرانی که داشتند این عامل را جزو یکی از مهمترین نقاط ضعف وی می دانستند و اعتراض داشتند که ما استانداری بومی می خواهیم. آنچنان بر کرمانی بودن وی تاکید می کردند که ظاهرا وی دچار ذنب لایغفر شده است. بجای نقد علمی و مستدل علمکرد احمدزاده مدام با تاکید بر غیربومی بودن وی، خود عاملی می شدند تا احمدزاده بتواند در این هیاهوی پوچ، فارس را شخم بزند و هر روز به عقب براند.
اما مطلبی که امروز در خور توجه می باشد، اکنون با حضور جناب آقای حسین صادق عابدین به عنوان استانداری غیربومی در فارس چه اتفاقی افتاده است که فریادها خاموش شده است؟ اگر به زعم آقایان نیروی غیربومی بودن یک ضعف اساسی محسوب می شود که در هر تریبونی به آن حمله شود، باید این سوال را پاسخ دهند اکنون چه اتفاقی افتاده است که همه سکوت کرده اند؟ چرا دیگر با آب و تاب در سرمقاله و تریبون های خود از حضور استاندار غیربومی نمی نالید؟ چرا دیگر فریاد نمی زنید که در فارس آنقدر قحط الرجال است که مدیر از استان دیگر وارد می کنید؟!
تجربه و تخصص؛ برای ما خیر و برای دیگران آری
یکی از بهانه های اعتراضات وسیع احزاب راست سنتی در استان، عدم تجربه و تخصص کافی احمدزاده برای استانداری فارس بود. فارغ از بررسی صحت و سقم این نظر، اکنون بدون هیچگونه قضاوتی تنها با نگاهی اجمالی به سوابق مدیریتی استاندار جدید فارس جناب اقای عابدین متوجه خواهیم شد که وی نیز تجربه و تخصص کافی برای مدیریت ارشد استان فارس را نداشته است.
شاید کلان ترین پست های مدیریتی وی در گذشته بتوان به شهردارمنطقه 7 تهران و دبیری شورای عالی مناطق آزاد کشور اشاره کرد. همانطور که ملاحظه می شود برای استانی که به تعبیر امام خامنه ای (روحی له الفداه) در قله است و قاعدتا بنا به فرمایش نماینده ولی فقیه در استان، استانداری باید برای این دیار برگزیده شود که خود نیز از نظر سوابق، تجربه و تخصص در قله و درخور شان استان پهناور فارس باشد. حال آیا جناب آقای عابدین با این سوابق می تواند استانداری در قله باشد؟! همانطور که واضح است در این حد و اندازه تجربه و تخصص احمدزاده هم داشت، حتی اگر بنا به مدرک گرایی باشد احمدزاده دکترا داشت اما آقای عابدین کارشناسی!
اکنون چه اتفاقی افتاده است که آقایانی که با آمدن احمدزاده فریاد می زدند وی تجربه مدیریتی کافی ندارد، در برابر استاندار جدید مُهر سکوت بر لب زده اند؟! اگر فارس شایسته استانداری است که در قله باشد، پس چرا فریادتان به گوش نمی رسد؟! مگر شرایط تغییر کرده است؟ اگر نبود تجربه و تخصص یکی از معایب برای استاندار فارس است، پس چرا اکنون سکوت کرده اید؟ چرا در برخورد با مصادیق یکسان گزینشی عمل می کنید؟
کفن پوشی تا مدارا با حلقه انحرافی
یکی از دلایل انتقادها و اعتراضات جدی امت حزب الله شیراز و بطور خاص سنتی های فارس به احمدزاده، انتساب و نزدیک شدن وی در اواخر دوران مدیریتی خود به حلقه انحرافی بود.
این اعتراضات با خبر برگزاری جشن های نوروزی، و اظهارات احمدزاده درباره ی مکتب ایرانی اوج گرفت. مسلما مردم فارس تحمل داشتن استانداری وابسته و گوش به فرمان اسفندیار را نداشتند، اما با رفتن احمدزاده و آمدن سجادی در سرپرستی استانداری هیچ تغییری در اصل قضیه نکرد، و یکی دیگر از چاکران جریان نفوذی سرپرست استانداری فارس شد. در این زمان بود که بر دامنه اعتراضات مردم و جریانات مدعی اصولگرایی افزوده شد، تا جائیکه در اعتراض به این انتصاب 3 روز جلوی استانداری تحصن کردند. البته اعتراضات به حق امت حزب الله فارس را باید سوای فریادهای سیاسی عده ای قلیل دانست.
یکباره و برخلاف نظرات افکار عمومی و حتی خواص استان، جناب آقای صادق عابدین به استانداری فارس منصوب شد. تصمیم گیران دریافته بودند که نباید انتساب استاندار فارس به حلقه انحرافی مشهود و علنی باشد و از طرفی هیچگاه حاضر نبودند که فارس را از دست بدهند، فلذا بازی جدیدی را با حضور خود معترضین اصولگرا شروع کردند و برخی را شریک خود کردند تا کسی فریاد نزند.
صادق عابدین که آنچنان سوابق و مواضعی از وی در دست نیست، در یکی از معدود مواضعی که نسبت به مشایی داشته می گوید:" من این طرز فکر که آقای مشایی حلقهجداکننده مسئولان دولت دهم باشد را قبول ندارم. او به عنوان رئیس دفتررئیسجمهور حلقه اتصالدهنده مقامات دولت هستند. البته من این را به عنوانکسی میگویم که بیش از ورزش، مدیری سیاسی بودهام، البته قبول دارم که بیناین اعضا تفاوت طرز فکر وجود دارد و گروهی از نظر فکری به هم نزدیکترهستند و با هم بهتر کار میکنند."عابدین دقیقا برخلاف آنچه امروز می بینیم اتفاق افتاده است، مشایی را حلقه اتصال دهنده مقامات دولت می داند و صریحا از جناب اسفندیار حمایت می کند.
اما همانطور که برهمگان مشهود است شورای عالی مناطق آزاد به عنوان یکی از پاتوق های اصلی اقتصادی حلقه انحرافی شناخته می شود، این در حالیست که آخرین مسئولیت صادق عابدین، دبیری شورای عالی مناطق آزاد کشور بوده است. جائیکه مدتی پیش دو تن از مدیران مناطق آزاد را به جرم فساد اقتصادی بازداشت کرده اند. حتی جناب معاون سیاسی امنیتی استانداری هم که رئیس مناطق آزاد انزلی بوده اند!
اما از اظهارات صریح صادق عابدین درباره ی مشایی، حضورش در مناطق آزاد و...هم که بگذریم و با نگاه کاملا خوشبینانه ای نگاه کنیم، حداقل توقع مردم و امت حزب الله از جناب استاندار فارس این است که رسما و صراحتا از حلقه انحرافی اعلام برائت کنند که تا کنون چنین نکرده اند.
کسانیکه تا دیروز در نشریات و سخنرانی های خود مدام از ارتباط احمدزاده با مشایی می گفتند و این را عامل انحطاط استان می دانستند امرو خاموش شده اند. اگر از نظر حضرات انتساب به حلقه انحرافی یا به قول برخی سکوت در برابر حلقه انحرافی عدم مشروعیت مدیران را اثبات می کند و باید بر علیه آن روشنگری کرد و فریاد زد اما چرا امروز کسی فریاد نمی زند؟ کسانیکه تا دیروز با افراط در روش با شعارهای "مرگ بر مشایی" تحصن دانشجویی را منحرف می کردند و در عین حال خود در پازل مشایی بازی می کردند، اکنون معلوم نیست به چه دلایلی سکوت کرده اند؟! چه روی داده است که تمام توان خود را در بزرگ کردن حلقه انحرافی و منکوب کردن آن می گذارند اما در برابر این مسائل در استان فارس دَم برنمی آورند؟
پاسخگویی و انتقادپذیری
در حالیکه جناب صادق عابدین در اظهاراتی پیگیری وعده های مدیران را از طریق رسانه ها دادند، اما تحمل در نقدپذیری ایشان تا جائی است که سایت های خبری را بی هویت و منتقدین خود را منجمد می خوانند و از طرفی علی رغم تاکید مکرر امام خامنه ای(روحی له الفداه) مبنی بر پاسخگویی مسئولان و حضور ایشان در مجامع دانشجویی و دعوت مکرر بسیج دانشجویی از استاندار محترم جهت حضور در دانشگاه تا کنون این مهم عملی نشده است. و برخی جریانات خاص سیاسی هم با اظهاراتشان سعی دارند تا فضای انتقادی و مطالبه دانشجویی از استاندار شکل نگیرد تا بقول آنها فضا آرام بماند. همان هایی که در اندک زمانی پیش کاملا بگونه ای متفاوت عمل می کردند و هر کس سکوت می کرد را تکفیر می کردند.
سرمایه برداری و رتبه اول بیکاری
در حالی استاندار از پیشرفت و رشد سرمایه گذاری خارجی در استان خبر می دهد که هر روز بر نابسامانی کارخانه های تولیدی فارس افزوده شده و کارگران بیشتری بیکار می شوند. فارغ از صحت و سقم آمارهای متناقض مسئولین در جذب سرمایه گذاری خارجی که مدتی پیش توسط مدیر کل سازمان امور اقتصادی و دارایی فارس هم تکذیب شد، علت اصلی این عقب ماندگی را باید در اندیشه های لیبرال مدیران دانست که در آرزوی ساختن آرمانشهر "دوبی+اذان" هستند اما غافل از آنکه کلیدمشکلات امروز همان "تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی" است ولاغیر. جالب توجه تر اینکه همان اندک سرمایه گذاران که به تعبیر فرمانده محترم سپاه استان فارس دارای عقبه های خطرناک هستند را هم نه تنها در امر تولید بلکه در امور مصرفی و ساخت مجتمع های تجاری هدایت می کنند. متجمع های تجاری که امروز 6 برابر ظرفیت طیبعی شهر ساخته شده اند، تبعات اقتصادی، ترافیکی و فرهنگی جبران ناپذیری را بر شیراز و استان فارس به بار می آورند و از طرفی هم همانطور که حضرت آیت الله ایمانی مکررا فرموده اند احداث این مجتمع های تجاری سرمایه بری است تا سرمایه گذاری. و امروز خروجی این مدل مدیریتی برای فارس چیزی جز زبانزد شدن در نرخ بیکاری، تبعیض و شکاف طبقاتی، عدم حمایت از تولید ملی و سرمایه ایرانی، مشکلات انبوه ترافیکی و معضلات فرهنگی به بارنیاورده است. همه اینها در حالی اتفاق می افتد که نه تنها اعتراض و حتی نقدی از سوی جریانات سیاسی مدعی اصولگرایی شنیده نمی شود بلکه این روند را باعث توسعه! استان می دانند!
شوی لباس و پرچم ایران! در سومین حرم اهلبیت(ع)درسایه سکوت مدعیان!
هیچگاه فریادهایی که در اعتراض به جشن نوروزی در زمان احمدزاده کرمانی گوش آسمان را کَر کرده بود از یادمان نخواهد رفت. که عده ای این کار غلط احمدزاده را بازیچه سیاست بازی خود کرده بودند و با قیافه ی دین مداری فریادها می زدند و یقه ها چاک می کردند. اما امروز در همین سومین حرم اهلبیت(ع) در کمال وقاحت شوی لباس و تقدیر از مانکن ها در سالن دولتی برگزار می شود و صدایی از کسی بلند نمی شود. در 28 تیرماه 91 در هتل چمران دومین مدلینگ یا همان نمایش مُد و مانکن و ترویج مدل های غربی بصورت مختلط برگزار می شود. و اندکی بعد یعنی در 28 شهریور ماه 91 در سالن آموزش و پرورش با مجوز و بصورت علنی از این مانکن ها تقدیر به عمل می آید! که با رسانه ای شدن موضوع و اعتراض سردارغیب پرور جلوی برگزاری سومین شوی لباس مختلط گرفته می شود. در همین حال فریاد که هیچ حتی انتقادی هم از جانب مدعیان اصولگرایی و ارزش ها دیده نمی شود. ظاهرا این قداست شکنی ها فقط در دوره ای خاص اشکال داشته است، و امروز مباح است و کسی هم نباید انتقادی کند چرا که استان در حال توسعه! است. از طرفی در یادمان مانده است که در اظهاراتی جالب توجه برافراشتن پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران را وسیله ای برای ترویج مکتب ایرانی می دانستند ولی لابد امروز برافراشتن پرچم در ساختمان استانداری بلامانع است و کاری فرهنگی محسوب می شود!
سفرهای متعدد خارجی پرهزینه در سال اقتصادمقاومتی
صادق عابدین در طول مدیریت کوتاه خود تقریبا بیشترین سفرهای خارجی را بین استانداران به خود اختصاص داده است. سفرهای پرهزینه ای که در سال اقتصادمقاومتی با هیئت همراهی انجام می شود که تاکنون دستاوردهای عینی آن برای استان فارس مشخص نشده است. استاندار محترم در همین اندک زمان به کشورهای ترکیه، پاکستان، عراق، چین و پرتغال سفر کرده است. که در مورد آخری به شهر کوچک و ساحلی "کش کاش" پرتغال سفر کرده و شیراز سومین حرم اهلبیت(ع) را بدون مجوز قانونی شورای شهر به خواهرخواندگی چنین شهری درآورده است. و کَک کسی هم نمی گزد در حالیکه هنوز کارتن خواب های سومین حرم اهلبیت(ع) در سرما تا صبح به خود می لرزند مدیران با بیت المال چگونه برخورد می کنند؟!
عزل و نصب های بولدزری و بی سروصدا
یکی از انتقادات جدی که نسبت به مدیریت سابق فارس می شد، عزل و نصب های فله ای و جابجایی اغلب مدیران و در نتیجه بی ثباتی در استان فارس بود. تنها برای نمونه باید اشاره کنیم که از تاریخ 24مهرماه 91 تا 24 آبان 91 یعنی فقط در فاصله یک ماه 8 عزل و نصب در سطح مدیریت استان توسط استاندار محترم جناب صادق عابدین روی داده است، در حالیکه از قبل تمامی معاونین استاندار و بسیاری از فرمانداران و مدیران کل تغییر کرده بودند. مدتی پیش هم با برای جذب 4هزار نیروی جدید توسط استانداری استخدامی برگزار شد که از مدت زمان ثبت نام تا عدم انتشار آگهی استخدام در روزنامه های محلی تا تناقض آماری در استخدام شوندگان ابهامات فراوانی داشت که در سکوت کامل جریانات راست سنتی مدعی ارزش مداری برگزار گردید.
رفتار دوگانه برخی از مدعیان اصولگرایی در یک موضوع شبیه به هم، ما را به فکر وامی دارد که شاید اصل موضوع چیز دیگری باشد! اکنون با این رفتارهای دوگانه بیش از پیش صداقت و عدالت جریان راست سنتی فارس در برخورد با شرایط سیاسی برای مردم عیان شده است. به راستی فریادها و کفن پوشی ها دیروز و سکوت و همراهی امروز چه پیامی دارد؟!
پی نوشت: از آخرین رویش های مسجدحضرت ابالفضل(ع) طنزنویس (+) و کاریکاتوریست (+) انقلابی است. خواندن این مطالب رو هم از دست ندهید.(+) و (+) و (+) و (+)