12 بهمن 89 بود که همزمان با آغاز ایام دهه مبارک فجر بزرگترین پرچم جمهوری اسلامی ایران در ورودی شهر شیراز «دروازه قرآن» در حضور بقایی معاون وقت رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی،احمدزاده استاندار وقت فارس،مهندس قلعه دار شهردار منطقه3، و جمعی از مسئولان و مدیران استان به اهتزاز در آمد.
اما اواخر شهریور ماه امسال نیز طی مراسمی با حضور شهردار تهران اعلام شد که بزرگترین پرچم ایران در باغ موزه دفاع مقدس در تهران به اهتزاز در آمد.
به نظر می رسد این خبر باعث شد بلافاصله مسئولین استان فارس دست بکار شوند و تنها چند روز پس از اهتزاز بزرگترین پرچم در تهران، دوباره و طی مراسمی با حضور معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، استاندار فارس و برخی دیگر از مسئولین ارشد استان دومین پرچم مرتفع کشور این بار در ساختمان استانداری فارس! و نه در میادین اصلی شهر به اهتزاز درآمد.این پرچم دارای 300 متر مربع مساحت و 69 متر ارتفاع است.
ماجرا زمانی جالب می شود که اکنون تنها بعد از چند روز از اهتزاز این پرچم، هیچ نشانی از پرچم در استانداری فارس یافت نمی شود! پرچمی هم که قبلا در دروازه قرآن قرار داده شده بود، بعد از مدتی ناپدید شد و هیچکس هم جوابی برای این معما نداد. این بار هم معلوم نیست چه بلایی به سر دومین پرچم بزرگ کشور آن هم در وسط ساختمان استانداری آمده است! ظاهرا معمای مفقود شدن بزرگترین پرچم ها، چند روز بعد از اهتزاز ادامه خواهد داشت!
هرچند پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران خود نمادی از وحدت ملی و نمایانگر آرمان های اصیل جمهوری اسلامی است و نصب آن در یکی از میدان های اصلی شهر امری شایسته و در حد و اندازه خود قابل تقدیر است اما تبدیل شدن این امور به کارهای صرفا تشریفاتی و افتادن در دام رقابت های کاذب به عنوان اولین؛ بزرگترین و... کار را از اندازه خود خارج می کند و چیزی جز بدبینی مردم به چنین اقداماتی و حیف و میل بیت المال را نتیجه نخواهد داد.
برگزاری چنین مراسماتی با حضور مسئولین ارشد استان و حتی کشوری در حالی است که مقام معظم رهبری در دیدار سال 89 خود با هیئت دولت فرمودند: «در زمینههاى فرهنگى، دنبال کارهاى تشریفاتى و ویترینى نباشید. نمایش دادن کار فرهنگى، نه اینکه فایدهاى ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمینهى فرهنگ باید دنبال کارهاى محتوائى و اصیل و واقعى رفت، که امروز نیاز عمدهى کشور هم این است.»
به راستی اهتزاز دومین پرچم بزرگ کشور آن هم پس از اینکه قبلا در دروازه قرآن بزرگترین پرچم کشور نصب شده بود، جزو کارهای ویترینی و نمایشی است یا کارهای محتوائی و واقعی؟!
اگر مسئولین دغدغه کارهای بزرگ فرهنگی دارند لازم است در کارهایی توان خود و بودجه بیت المال را خرج کنند که با محتوا و جزء نیازهای اساسی شیراز به عنوان سومین حرم اهلبیت(ع) باشد که متاسفانه بر روی زمین مانده است.
در زمانه ای که در جنگ تمام عیار اقتصادی به سر می بریم و به دلایل مختلف بازار داخلی و کالاهای اساسی مردم دچار نوسان قیمت شده است، چرا باید هزینه های چند ده میلیونی بیت المال صرف اقدامی ویترینی که بیشتر جنبه رقابتی دارد بشود؟! چه اتفاق مهمی قرار بیفتد که چند مسئول ارشد استان و حتی معاون رئیس جمهور که باید وقت خود را صرف خدمت به مردم و رفع مشکلات اقتصادی بکنند، همگی در یک مراسم نمایشی باید حضور داشته باشند؟!
بعید نیست اگر چند روز آینده در نقطه ای از کشور پرچم بزرگتری به اهتزاز در بیاید، دوباره مسئولین استان فارس دورهم جمع بشوند و پرچم بزرگتری را نمایش دهند!
لازم به ذکر است زمانیکه در سال 89 بزرگترین پرچم کشور در دروازه قرآن به اهتزاز در آمد، عده ای در اظهاراتی بی مبنا این اقدام را در راستای ترویج مکتب ایرانی تفسیر کردند؛ اما امروز باید پرسید چه اتفاقی افتاده است که کسی اعتراض نمی کند و همگی تنها نظاره گر امور هستند؟ مگر شرایط تغییر کرده است یا ماجرا چیز دیگریست؟!
لازم به ذکر است؛ چندی پس از انتشار متن فوق در سایت خبری سحاب نیوز پرچم دوباره بجای خود برگشته است.
1. اشراف ورشکسته قدرت و ثروت بیش از این تحمل جمهوریت ذیل ولایت را ندارد. با این قانون اصلاح انتخابات نظاره گر شورش اشرافیت بر جمهوریت با توجیه نخبه سالاری خواهیم بود. اگر محقق شود شاهد قدرت یافتن اولیگارشی و کانون های قدرت و ثروت بر سر توده های عظیم مردمی خواهیم بود.
2. محمد حسین بدری: "یکی از رفقا میگفت، یک جایی به خواستگاری رفته بودند. دختره گفته که خب، چه خبر. از من خانهداری و این چیزها نخواهی. غذا و کارهای سخیف توی آشپزخانه. میدانی که ما در حال جنگ هستیم. جنگ نرم. ما در سنگر مبازره، تو گوگل پلاس و اینها نشستهایم و هی کلیک میکنیم. این آن خطای استراتژیک است که بچهها میکنند. یعنی فکر میکنند، اولاً جنگ نرم فقط در اینترنت اتفاق میافتد. دو این که فعال بودن ما در آنجا یعنی این که یک وبلاگ مزخرفی داشته باشیم. در صفحه گوگل پلاسی با موتور زمین خوردی. اینجایت زخم شده و بعد عکسش را آنجا گذاشتی و نوشتی، ما داشتیم از هیأت میآمدیم و دستمان زخم شد. درک که زخم شد. این چی است. این تا پسفردا خوب میشود. احوال شخصیت را به قول تهرانیهای قدیم، همین جور سر داریه بریز. که این نیست. این ساحت نفس است و باید از آن پرهیز کنیم. اگر در این بازی بیفتیم که وبلاگ به این معنای احوال شخصی و خانوادگیت را بریزی و عکس بچهات را بگذاری و از این لوس بازیها. آی من دانشگاه قبول شدم. بعد بچهها بگویند مبارک. چی قبول شدی. اینها همهاش از دم دلقکبازی است. از دم. نه ربطی به جنگ دارد. به صلح هم ربط ندارد. نه آن قدرها که فکر میکنیم، نرم است." اگر فرصتی دست بدهد حتما از خاله بازی هایی که به اسم جنگ نرم می شود خواهم نوشت.
3. این روزها همه ما از بالا تا پایین دقیقا مبتلابه این حدیث از حضرت علی(ع) هستیم :" یستدل علی ادبار الدول باربع: تضییع الاصول والتمسک بالفروع و تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل" انحطاط دولت ها و حکومت ها به چهار عامل بستگی دارد: ضایع کردن مسائل اصولی و پرداختن به مسائل فرعی و گزینش افراد فرومایه و به عقب راندن عناصر لایق و شایسته."
4. خدا خیرشان دهد که گناهان کثیر حقیر را پاک می کنند. افوض امری الی الله. اینها را هم بخوانید: (+) و (+) و (+)