*یکى از رفتارهاى جالب دکتر این است که از زمان شهردارى تا به حال که رئیس جمهور است، ریالى حقوق از تصدى این پست ها نگرفته. و به همان حقوق استادى دانشگاه کفایت مى کند.
*دکتر عادت ندارد کارهاى شخصیش را به کسى واگذار کند.
خدماتى ها از خدا شان هست که دکتر به آنها کار بسپارد. اما بارها شده وقتى مثلا" با تلفن کار دارد و گوشى دور از دسترسش هست، به منشى و خدماتى ها که آنجا براى انجام وظیفه ایستاده اند، نمى گوید گوشى را به من بده ! خودش بلند شده دور زده . گوشى را برمى دارد !
*باغبان خانه ى ریس جمهور،خود دکتر است.
توى حیاط خانه اش باغچه درست مى کند.خاک و کود مى ریزد وگل و سبزى و نهالِ درخت مى کارد.
*وقتى پسربزرگ دکتر، مهدى وقتِ سربازیش شد ، چون بچه هاى سپاه او را مى شناختند،
ارتش را انتخاب کرد تا مثل سایر سربازان خدمت کند.
*زمانى که فقط استاد دانشگاه بود، همراه سایر اساتید از غذاى سلف دانشگاه استفاده مى کرد.
گاهى وقت ها هم که کلاس نداشت ، براى ناهار به خانه مى آمد.
وقتى شهردار شد ، به همسرش گفت:حاج خانم! از این به بعد زحمت شما زیاد مى شود.
باید ناهار مرا درست کنى. ببرم سر کار!
همسرش هم استقبال کرد.
*شهردار که شد، صبح ها که از خانه بیرون مى آمد، ظرف ناهارش همراهش بود.
بعضى وقتها که ظرف غذا را فراموش مى کرد،راننده چون عادت کرده بود، از او سراغ ظرف را مى گرفت.
آن وقت دکتر از یادآورى راننده تشکر مى کرد. برمى گشت. ظرف را از پشت در برمى داشت و مى گذاشت داخل ماشین.
دکتر هنوز هم ناهارش را از خانه اش مى برد.