قبلا شلمچه، فکه، طلائیه و... خط مقدم جنگ بودند و شیراز، اصفهان و مشهد پشت جبهه برای پشتیبانی و آماده شدن برای جنگ در خط مقدم. اما اکنون برعکس شده، باید به مناطق برویم بلکه نفس تازه کنیم برای جنگی تمام عیار در خانه و کاشانه خود. "سفر دشت غریبی است، نفس تازه کنیم...آخرین جنگ صلیبی است، نفس تازه کنیم".
بعد از چند روز تجدیدقوا در کنار شهدا، هنوز بی رمق، خسته دل، در حسرت کربلا و با کوله بار سنگینی از گناه مانده ام، اما "تا میام پا بذارم رو عهدی که بسته دلم توی حرم..." ناگهان امام رضا(ع) دستمو میگیره و میبره پیش خودش. تا شاید به مدد امام رضا(ع) نفسی تازه کنم برای آخرین جنگ صلیبی. ضمنا " پنجره فولاد رضا برات کربلا میده...هرکی میره کرببلا از حرم رضا میره". یعنی میشه؟!
البته باید پیش شهدا "فاخلع نعلیک" باشی تا پیش امام رضا(ع) بهت بگن" ادخلوها بسلام امنین". و این خود جنگ اکبر است، جنگ با نفس.
" و کسی گفت، چنین گفت؛ "کسی می آید" ..."مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید"
پی نوشت:
1. این روزها آنقدر حرف ناگفته دارم که اصلا وقت نمیشه نوشت، از همه جا و همه چیز. ان شاالله بعد از زیارت اگر زنده بودم، خواهم نوشت.
2. همه میگن ظهور نزدیکه، آی خدا یعنی میشه تو لشکر امام زمان(عج) بجنگیم؟!چی میشه؟! سال تحویل جلوی گنبد با امام زمان(عج)...بهههههه...خدا کند آرزویمان محقق شود...فرج...کربلا...مستشهدین بین یدیه...خدا کند بداء اتفاق نیفتد...ظهور نزدیک است...
3. از همگی حلالیت می طلبم و محتاج دعای دوستانم...دعا کنید آدم برگردم...
باید رفت، باید کاری کرد، باید دل کند، باید پرواز کرد تا کربلایی شد...
دلخوشیم به کربلای ایران، آیا حسین ما را میخرد؟ جواز کربلا را خواهم گرفت! حسین منتظرماست...
سفر از خویش نکردم...
خیلی عجیبه، با این همه گناه، بازهم شهدا مرا می خوانند؟
ولی یک شرط از جانب مهمان: یا آدم برگردم یا اصلا منو راه ندین یا دیگه برنگردم.
فرج، شهادت، زیارت...
"یک سینه حرف موج زند در دهان من"
پی نوشت:
ان شاالله فردا عازم کربلای ایران هستم. به شدت محتاج دعای شما.
حرف زیاده، سرموقع خواهم گفت و نوشت.
فقط " اللهم عجل لولیک الفرج"
گفتم حالا که امروز(8اسفند) تولد آقا سید هست، مطلبی بذارم. می شد نقدی جدی و خیلی رسمی به کانون یا عملکرد خود آقاسید نوشت. اما گفتم حالا یکبار هم که شده از دریچه دیگه ای به قضیه نگاه کنم و تولد آقاسید رو جور دیگه ای تبریک بگم. که هم برای کانونی های خیلی قدیمی جذابیت داره و هم برای کانونی های جدید و حتی غیرکانونی ها. این شد که تعدادی از عکس های منتشر نشده و یا کمتر دیده شده از قدیم وجدید آقا سید رو منتشر می کنم. امیدوارم آقاسید با یادآوری گذشته، این هدیه کوچیک رو قبول کنن. "سید تولدت مبارک!" (ضمنا این پست تکمیل وتصحیح خواهد شد، منتظر نظراتتون هستم.)
آقاسید در حال مداحی
آقاسید(در وسط) و دوستان
آقاسید امام جماعت است
آقاسید در هیئت محبین دانشگاه شیراز و مسئول سیستم صوت
آقاسیدقواصی جوان
آقاسید رزمنده ای جوان
مراسم عمامه گذاری اقاسید در مسجد الرضا
آقاسید در کنار دوستان هیئت محبین دانشگاه شیراز
وقتی آقاسید شهید می شود!!!
بقیه عکس ها ی دیده نشده از سید را در ادامه مطلب، حتما حتما ببینید. خیلی جالبه!