استان فارس و بطور خاص شیراز، بدلیل عدم ثبات مدیریتی، شورای بالاشهری با تصمیمات تبعیض آمیز برآمده از تفکر سرمایه سالاری غرب، وجود اغلب نمایندگان ناکارآمد، تمرکز جریان فتنه بر فارس به عنوان پایگاهی مطمئن و بطور خاص تر درگیری های سیاسی میان گروه ها و جریانات اکنون از پیشرفت و عدالت آنچنان که شایسته استانی در قله می باشد، بهره ای نبرده است .
اما مانند بسیاری از دستگاههای استان فارس، صداوسیمای فارس نیز اکنون آنچنان که شایسته فارس و شیراز به عنوان سومین حرم اهلبیت(ع) باشد، به هیچ وجه نیست. و حتی با ساخت برخی برنامه ها دقیقا مخالف و متضاد با اهداف عمیق فرهنگی سومین حرم اهلبیت(ع) می باشد.
سیمای استان فارس که بیش از یکسال است دچار تغییر و تحول مدیریتی نیز گشته است، تنها مدام با مانور تبلیغاتی فراوان از 24ساعته شدن خود می گوید و به خود می بالد، در حالیکه در محتوا و تولید برنامه های اصیل انقلاب اسلامی هیچ حرکتی دیده نمی شود. سیمایی که باید سیمای سومین حرم اهلبیت(ع) با تمام معنای خود باشد، اکنون تبدیل به سیمای برنامه های تکراری، و در معدودترین برنامه مورد افتخار خود در برنامه "خوشا شیراز" تبدیل به سیمای هنرمندان پایتخت نشین با ظاهری نامتعارف و به دور از شان سومین حرم اهلبیت(ع) شده است. سیمای فارسی که با نمایش برنامه ها و سریال هایی سبک زندگی و ذائقه مردم را دقیقا همان خواست غرب می کند.
گویا مدیران صداوسیمای فارس فکر می کنند تنها با آوردن پسوند مقدس یا سومین حرم اهلبیت(ع) برای شیراز توسط گویندگان اخبار، سیمای فارس رسالت خود را در برابر این مفهوم عمیق و فراگیر در تمام شئون انجام داده است. اما اگر کمی دقت به تمامی برنامه های شبکه 24ساعته فارس کنیم، متوجه خواهیم شد نه هیچ رنگ و بویی از گفتمان انقلاب اسلامی دیده می شود و نه اعتنایی به تاکید امام خامنه ای روحی له الفداه مبنی بر شناخته شدن شیراز به عنوان سومین حرم اهلبیت(ع) می شود. حتی در سویی دیگر با ساخت برنامه هایی زرد و بی محتوا سعی در جذب مخاطب را دارند، که البته در این امر نیز موفق نبوده اند.
برخی از مدیران سیمای فارس زمانیکه با انتقادات وسیع مردم متدین در برابر برنامه های بی محتوا و غفلت محور که با استفاده از به نمایش درآوردن گفتگوهای نامتعارف و بیهوده روبرو می شوند، استدلال می کنند که با پخش چنین برنامه هایی سعی داریم مخاطب را جذب کنیم تا به سمت ماهواره و برنامه های ضددینی آنها نروند. که خود این استدلال محکم ترین دلیل بر نامطلوب بودن چنین برنامه هایی می باشد. تمام اینها در حالیست که مدیرکل صدا و سیمای فارس در مراسم معارفه معاونت اداری و مالی صداوسیمای فارس طی سخنانی گفته بود: " در واقع باید در صدا و سیمای مرکز فارس با شتاب و پر انرژی حرکت کنیم تا فرمایش های رهبر معظم انقلاب در صدا و سیمای فارس، محقق شود."
گویا جناب ایشان سخنان صریح و عتاب آمیز امام خامنه ای را مطالعه نکرده اند که فرمودند:«بی شک در درون کشور ما کسانی هستند که همان انگیزه های ضدیت با این گرایش به اصطلاح "بنیادگرایی" را دارند؛ شما از آنها اصلاً رو دربایستی نکنید! در تنظیم برنامه ی ادب و هنر و یا حتی برنامه ی کودکان، یا فیلم و سریال، هیچ وقت این فکر را نکنید که اگر ما این گرایش را نشان دادیم، ممکن است یک تیپ روشنفکری که مثلاً خوانندگان فلان مجله هفتگی هستند، خوششان نیاید، به دَرَک، خوششان نیاید! شما اصلاً کاری بکنید که آنها خوششان نمی آید؛ هیچ ملاحظه ی این چیزها را نکنید؛ نگویید ما این شخصیت را باید تحمل کنیم، شاید آنها جذب بشوند؛ نه، شما ببینید آیا در تجلیل این شخصیت، نقطهی منفی ای وجود ندارد؟ نگویید ما باید با این آقا مصاحبه کنیم، یا سخنرانی این آقا را در فلان سمینار یا در فلان مجموعه پخش کنیم برای این که آن جناح هم به این کانال علاقه مند بشوند؛ نه شما نگاه کنید ببینید آیا این حرکت شما برای آن هدفگیری اصلی ضرری دارد یا ندارد؛ اگر ضرر دارد اصلاً ملاحظه نکنید که فلان کسان ممکن است با این کار جذب بشوند؛ نه؛ بگذارید جذب نشوند؛ کاملا ً صریح عمل کنید..»
متاسفانه آنچه از سیمای فارس مشاهده می شود دقیقا همین نکته است که توده ی عظیم مردم متدین فارس هیچ سهمی از برنامه های 24ساعته رسانه ملی در استان ندارند. و دقیقا عکس این قضیه تنها در جهت جلب رضایت روشنفکران و القای باورهای بورژوایی خود می باشد تا فرمایشات مقام معظم رهبری و دغدغه های اصیل و اصلی مردم.
به راستی در میان انبوه برنامه های تکراری و بی موای سیمای ناقص و معیوب فارس، چقدر به درد محرومین و مستضعفین به عنوان صاحبان اصلی انقلاب پرداخته شده است؟ اصلا آیا مردم پایین شهر جایگاهی در نگاه مدیران سیمای فارس دارند؟ تا کنون چقدر از مشکلات اصلی مردم در تنها رسانه ای که متعلق به خودشان می باشد مطرح شده است؟ آیا سیمای فارس تنها متعلق به سرمایه داران هتل ها و مجتمع های آنچنانی می باشد یا سهمی هم برای مستضعفین قائل می شود؟
اکنون حتی با نگاهی گذرا به بخش اخبار سیمای فارس نگاه محافظه کارانه و عدم توجه جدی مدیران این دستگاه را به محرومین و قشر عظیم مردم متوجه خواهیم شد. در آن جائیکه خبرهای دست چندم و پیش پاافتاده که هیچ اهمیت و حتی جذابیتی برای مردم ندارد را به عنوان اخبار فارس اعلام می کنند، که این خود باعث عدم اعتماد و بدبینی به رسانه ملی در فارس می شود، چرا که هر روز با اخبار و حوادثی روبرو می شوند که در روزنامه ها و سایت ها تشریح می شود اما در سیمای فارس جایی ندارد.
البته تمام اینها شاید زیاد دور از انتظار هم نبوده است، چرا که همانطور که مدیرکل صداوسیمای فارس جناب آقای کشفی مکررا گفته اند، ظاهرا رسالت اصلی سیمای فارس تنها حضور و کسب جوایز از جشنواره ها و شبکه های سراسری مختلف می باشد. و مطالبات زمین مانده رهبری معظم و جمعیت عظیم متدین فارس اهمیتی برای مدیران این شبکه ندارد.
امیدواریم مدیران سیمای فارس، انتقادات و مطالبات مردم فارس را به گوش جان بشنود، و تنها دغدغه خود را عملی کردن فرمایشات امام خامنه ای روحی له الفداه بگذارد و از طعن عده ای روشنفکرمآب نهراسند، و در ساخت برنامه ها سیما توجه جدی به سومین حرم اهلبیت(ع) با تمام معنا و محرومین و مستضعفین داشته باشند.
پی نوشت: 1. یادش بخیر حضرت روح الله که می گفت:" مهم جنبه ی سیاسی عزاداری است." سینه زدنی که مخدر باشد و ما را نسبت به مظلومان جهان بی غیرت کند؛ همان اسلام ناب آمریکایی است؛ بلاشک! این روزها دوباره غزه کربلا شده است و می بینم و می شنوم که سوپرانقلابی ها و سوپر عدالتخواهان و سوپر بسیجیها بی غیرت؛ بی رگ؛ بی خاصیت! غزه برایشان تکراری شده است باید دنبال سوژه جدیدی بود! هنوز هم پیام حضرت آقا روحی له الفداه که "هرکس به هرنحو ممکن موظف است از مردم بی دفاع غزه حمایت کند، و هرکس در این راه کشته شود شهید است.(+)" برخی هنوز دنبال سرنخی از جریان انحرافی اند و برخی هم در پستوها دنبال چندبهایی و فراماسون و بعضی هم پاچه ی همدیگر را می گیرند، بگذریم از آنها که هنوز اندرخم موی یک دخترخیابانی هستند؛ منظومه فکری که بنا کرده اید از اساس مشکل دارد، این روزهای را باید به بهترین فرصت تبدیل کرد، فرصتی برای بازگو کردن هزارباره آرمان "الجار ثم الدار"...حضرات سیاسی هم که مثل همیشه تعطیل رسمی با ولع تمام دنبال قدرت و ثروت! از خودم هم دیگر بدم می آید که دست و پایم بسته است؛ خسته شدم این بار هم باید بشینیم و ببینیم و نهایتش چندکار تبلیغاتی انجام دهیم؛ ای خدا توفیق جنگ با خبیث ترین انسان های کره ی زمین را در بیت المقدس به ما عطا کن...(+) و (+)
2. دبیر کل و قائم مقام حزب و خیلی از بزرگانشان تا نفر 30 ام مجلس نشده اند حالا فرموده اند" مخالفت با موتلفه به نوعی مخالفت با انقلاب است." قبلا هم می گفتند دشمن هاشمی، دشمن پیغمبر است و دبیرکل جبهه آنها هم که با چراغ دنبال امثال هاشمی است. گنجشک رو درختی نشسته بود به درخت میگه خودت رو بگیر که میخوام بپرم؛ درخت هم میگه اصلا حضور و عدم حضورت رو متوجه نشدم!
3. مدتی است بچه های مسجدمان(مسجدحضرت ابالفضل(ع))حرکت جدید، موثر و مردمی را تحت عنوان نشریه "محله" آغاز کرده اند؛ که می تواند الگوی خوبی برای بچه مسجدی های شهر و حتی کشور باشد؛ این هم آدرس وبلاگ نشریه محله(+). اینها را هم بخوانید: (+) و (+) و (+) و (+) و (+) و (+)
کاملا بی ربط: داریم با حسین حسین پیر می شویم / خوشحال از این جوانی از دست داده ایم
12 بهمن 89 بود که همزمان با آغاز ایام دهه مبارک فجر بزرگترین پرچم جمهوری اسلامی ایران در ورودی شهر شیراز «دروازه قرآن» در حضور بقایی معاون وقت رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی،احمدزاده استاندار وقت فارس،مهندس قلعه دار شهردار منطقه3، و جمعی از مسئولان و مدیران استان به اهتزاز در آمد.
اما اواخر شهریور ماه امسال نیز طی مراسمی با حضور شهردار تهران اعلام شد که بزرگترین پرچم ایران در باغ موزه دفاع مقدس در تهران به اهتزاز در آمد.
به نظر می رسد این خبر باعث شد بلافاصله مسئولین استان فارس دست بکار شوند و تنها چند روز پس از اهتزاز بزرگترین پرچم در تهران، دوباره و طی مراسمی با حضور معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، استاندار فارس و برخی دیگر از مسئولین ارشد استان دومین پرچم مرتفع کشور این بار در ساختمان استانداری فارس! و نه در میادین اصلی شهر به اهتزاز درآمد.این پرچم دارای 300 متر مربع مساحت و 69 متر ارتفاع است.
ماجرا زمانی جالب می شود که اکنون تنها بعد از چند روز از اهتزاز این پرچم، هیچ نشانی از پرچم در استانداری فارس یافت نمی شود! پرچمی هم که قبلا در دروازه قرآن قرار داده شده بود، بعد از مدتی ناپدید شد و هیچکس هم جوابی برای این معما نداد. این بار هم معلوم نیست چه بلایی به سر دومین پرچم بزرگ کشور آن هم در وسط ساختمان استانداری آمده است! ظاهرا معمای مفقود شدن بزرگترین پرچم ها، چند روز بعد از اهتزاز ادامه خواهد داشت!
هرچند پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران خود نمادی از وحدت ملی و نمایانگر آرمان های اصیل جمهوری اسلامی است و نصب آن در یکی از میدان های اصلی شهر امری شایسته و در حد و اندازه خود قابل تقدیر است اما تبدیل شدن این امور به کارهای صرفا تشریفاتی و افتادن در دام رقابت های کاذب به عنوان اولین؛ بزرگترین و... کار را از اندازه خود خارج می کند و چیزی جز بدبینی مردم به چنین اقداماتی و حیف و میل بیت المال را نتیجه نخواهد داد.
برگزاری چنین مراسماتی با حضور مسئولین ارشد استان و حتی کشوری در حالی است که مقام معظم رهبری در دیدار سال 89 خود با هیئت دولت فرمودند: «در زمینههاى فرهنگى، دنبال کارهاى تشریفاتى و ویترینى نباشید. نمایش دادن کار فرهنگى، نه اینکه فایدهاى ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمینهى فرهنگ باید دنبال کارهاى محتوائى و اصیل و واقعى رفت، که امروز نیاز عمدهى کشور هم این است.»
به راستی اهتزاز دومین پرچم بزرگ کشور آن هم پس از اینکه قبلا در دروازه قرآن بزرگترین پرچم کشور نصب شده بود، جزو کارهای ویترینی و نمایشی است یا کارهای محتوائی و واقعی؟!
اگر مسئولین دغدغه کارهای بزرگ فرهنگی دارند لازم است در کارهایی توان خود و بودجه بیت المال را خرج کنند که با محتوا و جزء نیازهای اساسی شیراز به عنوان سومین حرم اهلبیت(ع) باشد که متاسفانه بر روی زمین مانده است.
در زمانه ای که در جنگ تمام عیار اقتصادی به سر می بریم و به دلایل مختلف بازار داخلی و کالاهای اساسی مردم دچار نوسان قیمت شده است، چرا باید هزینه های چند ده میلیونی بیت المال صرف اقدامی ویترینی که بیشتر جنبه رقابتی دارد بشود؟! چه اتفاق مهمی قرار بیفتد که چند مسئول ارشد استان و حتی معاون رئیس جمهور که باید وقت خود را صرف خدمت به مردم و رفع مشکلات اقتصادی بکنند، همگی در یک مراسم نمایشی باید حضور داشته باشند؟!
بعید نیست اگر چند روز آینده در نقطه ای از کشور پرچم بزرگتری به اهتزاز در بیاید، دوباره مسئولین استان فارس دورهم جمع بشوند و پرچم بزرگتری را نمایش دهند!
لازم به ذکر است زمانیکه در سال 89 بزرگترین پرچم کشور در دروازه قرآن به اهتزاز در آمد، عده ای در اظهاراتی بی مبنا این اقدام را در راستای ترویج مکتب ایرانی تفسیر کردند؛ اما امروز باید پرسید چه اتفاقی افتاده است که کسی اعتراض نمی کند و همگی تنها نظاره گر امور هستند؟ مگر شرایط تغییر کرده است یا ماجرا چیز دیگریست؟!
لازم به ذکر است؛ چندی پس از انتشار متن فوق در سایت خبری سحاب نیوز پرچم دوباره بجای خود برگشته است.
1. اشراف ورشکسته قدرت و ثروت بیش از این تحمل جمهوریت ذیل ولایت را ندارد. با این قانون اصلاح انتخابات نظاره گر شورش اشرافیت بر جمهوریت با توجیه نخبه سالاری خواهیم بود. اگر محقق شود شاهد قدرت یافتن اولیگارشی و کانون های قدرت و ثروت بر سر توده های عظیم مردمی خواهیم بود.
2. محمد حسین بدری: "یکی از رفقا میگفت، یک جایی به خواستگاری رفته بودند. دختره گفته که خب، چه خبر. از من خانهداری و این چیزها نخواهی. غذا و کارهای سخیف توی آشپزخانه. میدانی که ما در حال جنگ هستیم. جنگ نرم. ما در سنگر مبازره، تو گوگل پلاس و اینها نشستهایم و هی کلیک میکنیم. این آن خطای استراتژیک است که بچهها میکنند. یعنی فکر میکنند، اولاً جنگ نرم فقط در اینترنت اتفاق میافتد. دو این که فعال بودن ما در آنجا یعنی این که یک وبلاگ مزخرفی داشته باشیم. در صفحه گوگل پلاسی با موتور زمین خوردی. اینجایت زخم شده و بعد عکسش را آنجا گذاشتی و نوشتی، ما داشتیم از هیأت میآمدیم و دستمان زخم شد. درک که زخم شد. این چی است. این تا پسفردا خوب میشود. احوال شخصیت را به قول تهرانیهای قدیم، همین جور سر داریه بریز. که این نیست. این ساحت نفس است و باید از آن پرهیز کنیم. اگر در این بازی بیفتیم که وبلاگ به این معنای احوال شخصی و خانوادگیت را بریزی و عکس بچهات را بگذاری و از این لوس بازیها. آی من دانشگاه قبول شدم. بعد بچهها بگویند مبارک. چی قبول شدی. اینها همهاش از دم دلقکبازی است. از دم. نه ربطی به جنگ دارد. به صلح هم ربط ندارد. نه آن قدرها که فکر میکنیم، نرم است." اگر فرصتی دست بدهد حتما از خاله بازی هایی که به اسم جنگ نرم می شود خواهم نوشت.
3. این روزها همه ما از بالا تا پایین دقیقا مبتلابه این حدیث از حضرت علی(ع) هستیم :" یستدل علی ادبار الدول باربع: تضییع الاصول والتمسک بالفروع و تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل" انحطاط دولت ها و حکومت ها به چهار عامل بستگی دارد: ضایع کردن مسائل اصولی و پرداختن به مسائل فرعی و گزینش افراد فرومایه و به عقب راندن عناصر لایق و شایسته."
4. خدا خیرشان دهد که گناهان کثیر حقیر را پاک می کنند. افوض امری الی الله. اینها را هم بخوانید: (+) و (+) و (+)
پیغمبران آمده اند تا گردن کلفتهای جامعه، مفت خورهای جامعه ،زالوصفتان جامعه، استثمارگران جامعه، زراندوزان جامعه، بی دردان و بی غمان مرفه جامعه راسر جای خود بنشانند و مستضعفان، محرومان و پابرهنگان را به حقوقشان برسانند.(1) زمانیکه مردم به دور علی(ع) ریختند و به مثابه رمه گوسفندان اطراف وی جمع شدند(2) تا عزت بیعتش را برای خود تمثیل سازند و بر عدالتش گردن نهند، ایشان بخوبی می دانست که دیر زمانی نخواهد گذشت و کسانی که حکومت بر مردم را جزء آرزوهای خویش قرار داده و از این رو هر کدام رفیق خود را به حساب نمی آورد(3)، تاب عدالت را بی تاب کرده و عنان صبر ازکف برون داده و از تساوی حقوقشان با پابرهنگان و زاغه نشینان خشمگین گشته و بیعت خویش را فراموش خواهند نمود. به همین دلیل می فرمود:"برای بیعت با من دستم را گشودید ولی من آن را بستم و باز دستم را کشیدید ولی آن را بستم و نگاهش داشتم، آنگاه بر من هجوم آوردید و مثل شترهای تشنه که وقت آب خوردن به آبگیرهای خود هجوم می برند تا در اثر ازدحام بند کفش رها شد...و اشخاص ضعیف زیر دست و پا رفتند."(4)
علی(ع) راست می گفت، چرا که، تا شمشیر عدالت علی(ع) بلند شد شکم های برآمده از حرام کنارهم جمع شدند و علی(ع) تنها ماند، بیعت کنندگان با دست علی(ع)، دست عدالت علی(ع) را بستند و علی(ع) کشته عدالتش شد.
اقلیت اشرافی و مرفهین بی درد در طول تاریخ عدالت را خانه نشین می کنند_چنانچه علی(ع) را خانه نشین کردند_ و تیغ تیز عدالت را کُند، تا رانت های اقتصادی و سیاسی خود را توجیه کنند. و گرنه عدالت علی با کاخ نشینی سرسازگاری ندارد.
به هرحال تا بوده عدالت زیر تیغ اصحاب زَر زور و تزویر مظلومانه ذبح شده. روزی شیخ فضل الله را بالای دار بردند سوت و کف زدند، روزی مدرس را سَم دادند، روزی یاران دورغین به حضرت روح االله جام زهر دادند. تا پیرجمارانی پر کشید و سید خراسانی پرچمدار عدالت شد و باز همان قصه ی تلخ مظلومیت علی(ع).
در سال 68 با علی زمان بیعت کردند، اما چه زود اهل کوفه شدند و علی را تنها گذاشتند. هنوز بوی جنگ و شهادت در کشور موج می زد، هنوز فریاد جنگ فقر وغنای حضرت روح الله در گوش مردم مانده بود، مردم با قناعت، ساده زیستی و ایثار خو گرفته بودند که عده ای خسته و پشیمان از بیعت با عدالت، تکنوکرات شدند و شمشیر اشرافیت را از رو بستند.
تا جاییکه در سال 69رییس جمهور وقت گفت: "اظهارفقر وبیچارگی کافی است واین رفتارهای درویش مسلکانه وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است، زمان آن رسیده است که مسئولین به مانور تجمل روی آورند."
از آن روز انقلابیون خسته و پشیمان استارت ستیز علنی با عدالت را زدند، مانور تجمل کار خودش را کرد. ذائقه مردم کاملا دگرگون شد، ساده زیستی وقناعت به زهد فروشی و تظاهر به تقوا تعبیر می شد، امت با خانه های ساده جای خود را به خان های مذهبی با ویلا های مجلل دادند، توسعه اقتصادی لیبرالی، عدالت اقتصادی علی را ذبح کرد. برج ها و آسمانخراش های چشم نواز قدبرافراشتند تا نگاه کسی به حلبی آباد ها وزاغه نشین ها نیفتد. کیش وقشم منطقه عمیلاتی "مانور تجمل" شدند. فقرا و مستضعفین زیر چرخه های قدرت وثروت اشرافیت له شدند. به راستی گچ هم گچ های قدیم که روی سیاهی با افتخار می نوشت: "انقلاب مال کوخ نشین هاست" اما از وقتی خط فقر را با ماژیک وایت برد می کشند با یک اشاره پاک می شود.
در این میان تجدیدنظر طلبان بیگانه با عدالت که راه را هموار دیدند، از پس آزادی، سرعدالت را بیخ تا بیخ بریدند تا کسی فریاد عدالتخواهی سرندهد و موجب سلب آرامش آقازاده ها در سواحل لندن نشود. عدالتخواهی را با برچسب تندروی محکوم کردند تا عزیز دلمان دنبال "حاکمیت دوگانه"، "مذاکره با آمریکا"، "هواپیمای شخصی"، "ویژه خواری" و "زمین خواری" باشد.
شام است و تیغ خورشید زندانی غلاف است شمشیر ها! بخوابید دعوا سر لحاف است
آن سو یکی که با گرگ سرگرم گاو بندی ست این سو یکی که با خود مشغول ائتلاف است
شعر سفر مخوانید شاعر اسیر زلف است از کربلا مگویید حاجی در اعتکاف است
مردان همیشه مردند آماده نبردند آری ولی نه امشب امشب شب زفاف است
در همین دوران بود که علی زمان امام خامنه ای روحی له الفداه همانند پدرانشان مظلومانه فریاد عدالت سر دادند تا خواب را براشرافیت فراری از عدالت آشفته کنند. امام خامنه ای حاکمیت بدون عدالت را نامشروع خواندند و دربیانی فرمودند:" «مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت خواهى است. این پایه مشروعیت ماست."(5)
علمدار عدالت یک تنه در برابر اسلام اشرافیت و مرفهان بی درد ایستاد تا اینکه در سال80 در پیامی هشت ماده ای خطاب به روسای سه قوه صراحتا فرمودند:" به مسئولان خیرخواه در قواى سه گانه بیاموزید که تسامح در مبارزه با فساد، به نوعىهمدستى با فاسدان و مفسدان است". در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضى دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهىنباید استثنا شود." و این هشدار نشان از مظلومیت عدالت و عدالتخواهان می داد. اما کار به جایی رسید که امام امت فرزندان دانشجوی خود را در پیامی تاریخی در 6/8/81 به مطالبه جدی عدالت فراخواند. ایشان در این پیام با ذکر این نکته که:" امروز سرآغاز فهرست بلند مسائل کشور مسئلهى عدالت است." همگان را دوباره به امر مهم و حیاتی عدالت متوجه کردند. و دانشجویان را حامی اصلی گفتمان عدالت خواندند.
روح جنبش دانشجویی با محافظه کاری و مصلحت اندیشی ها ی موهوم در پارادوکس است و دانشجو نمی تواند نسبت به فقر و فساد و تبعیض بی تفاوت باشد. دانشجویان به عنوان قشرفرهیخته و چشم تیزبین جامعه بدلیل دوری از تعلقات اجتماعی وسیاسی باید پرچمدار جنبش عدالتخواهی باشد. و در راه عدالتخواهی نیز از سیاسی بازی های رایج پرهیز کنند.
امام خامنه ای روحی له الفداه در این پیام تاریخی تاکیدی دوباره بر مطالبه عدالت توسط دانشجویان کردند و این پیام صریح و حکیمانه سرمنشاء حرکتی نو و باشتاب در میان نسل جوان دانشجوی انقلابی و عدالتخواه شد. چرا که " دانشجوى جوان اگر چه خود برخاسته از قشرهاى مستضعف جامعه هم نباشد، به عدالت اجتماعى و پر کردن شکافهاى طبقاتى به چشم یک آرزوى بزرگ و بىبدیل مىنگرد.
این احساس و انگیزه در دانشجو پر ارج و مبارک است. و مىتواند پایهى قضاوتها و برنامههاى عملى او براى حال و آینده باشد. اگر عدالت - عدالت واقعى و ملموس و نه فقط سخن گفتن از عدالت - آرزو و آرمان و هدف برنامهریزىهاست، پس باید هر پدیدهى ضد عدالت در واقعیات کشور مورد سؤال قرار گیرد ."
ایشان با رهبری داهیانه خود خطر عدالت ستیزان صاحب قدرت وثروت را گوش زد کردند و از دانشجویان مطالبه عدالت را خواستار شدند:" مسابقهى رفاه میان مسئولان، بىاعتنائى به گسترش شکاف طبقاتى در ذهن و عمل برنامهریزان، ثروتهاى سر برآورده در دستانى که تا چندى پیش تهى بودند، هزینه کردن اموال عمومى در اقدامهاى بدون اولویت، و به طریق اولى در کارهاى صرفاً تشریفاتى، میدان دادن به عناصرى که زرنگى و پرروئى آنان همهى گلوگاه هاى اقتصادى را به روى آنان مىگشاید، و خلاصه پدیدهى بسیار خطرناک انبوه شدنِ ثروت در دست کسانى که آمادگى دارند آنرا هزینهى کسب قدرت سیاسى کنند. و البته با تکیه بر آن قدرت سیاسى اضعاف آنچه را که هزینه کردهاند گرد مىآورند. اینها و امثال آن نقطههاى استفهام برانگیزىست که هر جوان معتقد به عدل اسلامى ذهن و دل خود را به آن متوجه مىیابد و از کسانى که مظنون به چنین تخلفاتى شناخته مىشوند پاسخ مىطلبد. و همچنین در کنار آن از دولت و مجلس و دستگاه قضایى عملکرد قاطعانه براى ریشهکن کردن این فسادها را مطالبه مىکند. "
و این حرکت مستقل عدالتخواه در جنبش دانشجویی با هدایت های حکیمانه امام خامنه ای اکنون توانسته است گفتمان انقلاب و عدالتخواهی را دوباره احیا کند. از این روست که اکنون دانشجویان در شرایط حاضر باید بیش از پیش به طرح مطالبات اساسی مستضعفین و استقرار عدالت در همه شئون بپردازد. چرا که مانند پیام هشت ماده ای رهبر معظم انقلاب رو به مسئولین، این پیام امام خامنه ای خطاب به دانشجویان نیز هم اکنون به روز است و تاریخ انقضاء آن نگذشته است. و هنوز هم پابرهنگان و مستضعفین این برپادارندگان واقعی انقلاب، در مظلومیت به سر می برند و ما باید "برای احقاق حقوق فقرا در تمام جوامع بشری تا آخرین قطره خون خود دفاع کنیم."(6)
اگر امروز علی زمان، دانشگاهیان را مکلف می کند که مطالبه عدالت را در صدر مطالبات جنبش دانشجویی قرار دهند، بدان دلیل است که راه مولا علی علیه السلام زنده تر گشته و مخالفینش جرأت عرض اندام بخود ندهند.
امروز در میدان کارزار جنگ تمام عیار اقتصادی، در پرتو عدالتخواهی جنبش دانشجویی، نباید گذاشت خواب به چشمان مفسدین زالو صفت بیاید، نباید گذاشت عده ای به نام ولایت ولایتمداران را حذف کنند، نباید گذاشت عدالت در میدان سیاست ذبح شود، نباید گذاشت شورای تمام شهر بشود شورای بالای شهر، نباید گذاشت سیمای انقلاب بشود سیمای اشراف، نباید گذاشت آقازاده ها با پول بیت المال خوش بگذارنند، نباید گذاشت بیش از این فرمان امام روی زمین بماند.
امروز دانشجویان به عنوان افسران گوش به فرمان نائب الامام سید علی خامنه ای(روحی و ارواحنا له الفداه ) گفتمان عدالت را جهت ظهور حضرت ولی عصر(روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) محقق و عملی خواهند ساخت.
”یک لحظه از درخواست و مطالبه عدالت کوتاهی نکنید ؛ این شانشماست .جوان و دانشجو و مومن شانش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانه این فکرهم با همه وجود، خودم هستم و امروز بحمدالله نظام هست".(7)
منابع:
1. بیانات مقام معظم رهبری
2. برگرفته از سخنان حضرت امیر در خطبه معروف به شقشقیه، نهج البلاغه.
3. برگرفته از سخنان حضرت امیر در خطبه 148، نهج البلاغه.
4. قسمتی از فرمایش حضرت امیر در خطبه 220 نهج البلاغه
5. بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار اعضاى هیأت دولت، 5/6/1382
6. صحیفه ی نور، ج15، ص279
7. بیانات مقام معظم رهبری در دانشگاه شیراز 14/2/87
بازتاب این مطلب در : رجانیوز ، جهان نیوز ، عدالتخواهی،خبرنامه دانشجویان، صراط نیوز ، شیرازنا ، شیرازه ، روایت ، مفید نیوز ، آفاق ، خدمت ، دی نیوز ، دزفول نیوز ، سیماب، عمارنامه،اخبارفارس ،این عمار