• وبلاگ : فقير
  • يادداشت : اندر احوالات يک وبلاگ
  • نظرات : 4 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام دارم خدمت برادر عزيزتر از جانم كه به ايمان و اعتقادش شكي ندارمفشايد درد دلي باشه اما اگه فرصت كردي حتما بخونش.بعد از فارغ التحصيلي بشدت دلم گرفتهف علي جان وقتي ببيني كه همه كساي ك با طرز تفكر تو موافق هستن اما هرجوري و هر راهي رو پيشنهاد ميدي بهشون تا با هم كار كني و باز هم با هر سرسنگيني و كم محلي و گوشه نگاهي ردت مي كنن و انگار نه انگار كه يه فرياد خاموش ديگه اينجاست زندگي يك كمي كسالت بار ميشه.بار ها وبار ها به دوستاي كه با هم يه تيكه بوديم توي دانشگاه رو ديدم ازشون خواستم با برنامه هاي سياسي و با دغدغه هاتون من رو هم همراه كنيد اما دريغ از يك خبر و يك پيام.من هم فعلا مجبور شدم اتاق 85 روئ راه بياندازم تا حداقل بعد از مرگ گوشه اتم سايزي از بار مسئوليتهايي كه به گردن ماها بوده و انجام نداديم كم بشه، خير سرمان افسر جنگ هاي توييم آقا
    پاسخ

    سلام کاکوما ارررررررادت داريم شديداآدرس وبلاگت رو درست نذاشتي. البته توي امضاهاي نامه به جليلي ديدمشبعدا مفصل ميحرفيم. اينجا نميشه عمومي خيلي حرف زد.ت