وبلاگ :
فقير
يادداشت :
نقدي بر سه ضلع جنبش دانشجويي
نظرات :
1
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پسرک چوپان
سلام حاجي جان
افت بزرگتر جامعه دانشجويي خلط گفتمان است . يعني همين گفتمان عدالتخواهي را زماني يادم هست وقتي مي خواستيم جا بيندازيم هزار فحش و تهمت مي خورديم . اما وقتي آقا به طور صريح و روشن از او نحمايت کرد و حتي روي کار امدن دولت نهم را حاصل آن دانست ، فضا عوض شد .
ناگهان سيل هجوم تشکل ها را ديديم که خودشان را " عدالتخواه " دانستند . متاسفانهاونها حاضر نشدند مسيرشان را با اين مسير مبارک يکي کنند بلکه امدند گفتمان را به منش و سليقه سياسي خودشان رنگ کردند .
حالا عدالتخواهي هم با تعريف جامعه اسلامي عرضه مي شود هم تعريف تحکيم هم تعريف بسيج دانشجويي ... خلط شده برادر ...ناخالصي داره. بزرگترين مشکل ما الان خودي ها هستند . نماينه حزب هستند و مي گويند عدالتخواهيم . بازرس فرمانداره ميگه عدالتخواهم ... در صورتي که شرط اول عدالتخواه بودن داشتن استقلال فکري يا به قول آقا ؛ آزاد انديشيه
حضرت امير (ع) به کميل جمله حکيمانه اي فرمودند به اين مظمون که وقتي ديديد پيروان راهي ؛ توده ها شدند مطمئن باش به انحراف کشيده مي شوند . زيرا پيروان حق هميشه اندک و قليلند .
پاسخ
سلام.
حرفت صحيح،اما جريان ناب عدلتخواهي رو هم نبايد منحصر در يک تشکل دانست.ودايره عدالتخواهان را تنگ کرد.همون دانشجويي که الان موتلفه اي شده هم،اگر جريان خالص عدالتخواهي قوي در ميدان حاضر بود او منحرف نمي شد.در خلا بوجود امده جريان انحرافي دانشجويي شکل گرفته است.يکي دولتي شده،يکي حزبي،يکي چپ کرده و سبز شده،وديگري هم بي خيال...بايد دوباره علم را بلند کرد.