• وبلاگ : فقير
  • يادداشت : ازسقف نم داده بيت رهبري تالوبياپلوي افطار
  • نظرات : 19 خصوصي ، 82 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ميثم 

    در جواب بنده فرموديد : امامنظورحقيرعده اي بود و هست که نه ازسرعقلانيت بلکه از سراحساس واقعاقصدرفتن کرده بودن

    دوست عزيز سعي نکن توجيه کني حرف شما اشتباه بوده اتفاقا رهبري هم حرف از احساس زدند : ميگويد ميخواهم بروم آنجا؛ خب، اين احساس، احساس باارزشى است؛ اما رفتن، غلط است. احساس، خوب است؛ اما اين احساس نبايد موجب شود كه ما حالا راه بيفتيم برويم غزه

    اين دوستان هم همين احساس را داشته اند ليکن ايا حرکتي براي رسيدن به غزه کرده اند ؟؟؟

    در همان سخنراني رهبري در مورد فرودگاهها جايي هم گفتند که ما اگر بتوانيم در انجا حضور يابيم مطمئنا در انجا حاضر خواهيم شد .

    بنظرم شما بجاي توجيه ، حرفتان را اصلاح کنيد . البته توهين حرف ديگري است .

    پاسخ

    قصد نداشتم بگم اماجناب ميثم اولاچرا يکباربه اسم ميثم و يکبارمحمدي نظرميذاريد؟برادراخلاقي نيستا! دوما آقا درادامه فرمودن:"تصميمى كه بر اساس يك احساس گرفته بشود، يك مطالعه‌ى دقيق، موشكافانه و عالمانه پشت سرش نباشد، آن تصميم، لزوماً تصميم درستى نيست. گاهى اوقات تصميم، تصميم غلطى است."بنده حقيرهم در فرودگاه همان احساس راداشتم امابراساس احساسات تصميم نگرفتم و حرفي نزدم(انشاالله).امابرخي از سرهمان احساس پاک قصدجدي رفتن کرده بودن و هرکس مانع بودرامحافظه کار ميخواندند.حتي آقا فرمودن:"رفتن به غزه، آن وقت نه ممكن بود، نه جايز بود؛ اگر ممكن هم بود، جايز نبود."يعني اينکه اگرمسئولين هم اجازه ميدادن مانبايدميرفتيم.خب چه اشکالي داردحداقل پيش خودمان اشتباهات خودمان را بپذيريم.