• وبلاگ : فقير
  • يادداشت : ازسقف نم داده بيت رهبري تالوبياپلوي افطار
  • نظرات : 19 خصوصي ، 82 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سلام 


    با سلام و تشکر از متنتون.

    با عرض معذرت از تعبير جوگيري براي فرودگاه غزه اصلاً خوشم نيومد.

    در جاييکه آقا اين حس رو تحسين مي کنند جايي براي اظهار نظر ماها نمي مونه. ضمن اينکه هرکس در جايگاه خود وظيفه اي داره. منِ سرباز وظيفه دارم در عمل آمادگيمو نشون بدم و فرمانده من وظيفه داره با توجه به شرايط فرمانشو بده.

    شال و کللاه کردن هم فرياد "من اماده ام" بود.

    پاسخ

    سلام.جناب سلام؛من خودم هم سراين قصه ي غزه توفيق بود و توي فرودگاه بودم.الان هم اون حس رو نفي نکردم،من جوگيرشدن برخي که ميگفتن حتماحتماحتمابايدبريم غزه و اگرنذارن بريم فلان هستندروگفتم.کل حرف من همين سخن از اقا بود که فرمودن:"ميگويد ميخواهم بروم آنجا؛ خب، اين احساس، احساس باارزشى است؛ اما رفتن، غلط است. احساس، خوب است؛ اما اين احساس نبايد موجب شود كه ما حالا راه بيفتيم برويم غزه. رفتن به غزه، آن وقت نه ممكن بود، نه جايز بود؛ اگر ممكن هم بود، جايز نبود.خب، اينجا بين آرمان‌گرائى و بين آن واقعيت و دستورى كه حالا از قول رهبرى نقل كردند، كه نبايد برويد غزه، يك تعارضى درذهن اين جوان به وجود مى‌آيد. نه، هيچ تعارضى وجود ندارد." آمادگي يعني اينکه بريم توي فرودگاه وبگيم اماده ايم براي فرمان نه اينکه خودمان فرمان حمله را هم صادر کنيم.