وبلاگ :
فقير
يادداشت :
از شب هاي احيا تا شب هاي زندان يک مظنون به زمين خواري
نظرات :
29
خصوصي ،
85
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
م.م
بسم الله
سلام امروز وقت کردم و مطلب تقريبا مفصلتون رو خوندم از اين بابت مطلبتون برام اهميت داشت که درمورد مدرسه علوي و آقاي مسعودي نوشتين و البته از عدالت و انصاف هم در مطلبتون اثر بارزي هست. البته فکر کنم شما يک سال از بنده کوچکتر بودي چون من هم که از اول راهنمايي تا سوم دبيرستان توي علوي بودم شما روبه ياد ندارم!البته قيافتا شما رو ديده بودم بگذريم...
برادر عزيز احترام آقاي مسعودي بابت تعليم و تعلمش،بابت فضاي معنوي که تو مدرسه برامون فراهم کرد بابت نمازخوندني که از بچگي يادمون داد بابت ارزش بودن مذهبي بودن در مدرسه و خيلي چيزهاي ديگه حق واجبي بر گردن من و شما و امثال ما داره.مدرسه ما فضاي عموميش مثل خيلي از مدرسه هاي ديگه بد و خراب نبود مذهبي بودن در مدرسه علوي، اهل نماز جماعت بودن و خيلي چيزهاي ديگه در زمان آقاي مسعودي ارزش بود و اين اتفاق بزرگي بود کاري به زمينخوار بودن يا نبودن آقاي مسعودي ندارم زماني که حکم قطعي دادگاه اعلام بشه نظرم چيز ديگري خواهد شد اما حتي در فرض زمينخوار بودنش احترام وي رو بابت حقي که بر گردنم داره حفظ ميکنم و اگر دعام قابل باشه ايشون رو هيچ وقت از دعاي خير و طلب هدايت و مغفرت فراموش نميکنم
در آخر چند نکته
امام علي روزي در هنگام عبور از قبرستاني از اسب پياده شده و چند قدمي پياده راه رفتند و سپس بر اسب سوار شدند اصحاب علت را پرسيدند ايشان فرمودند شخصي يهودي در اين قبرستان مدفون است که در کودکي چيزهايي به من آموخت به احترام وي پياده شدم سپس فرمودند
کسي که حرفي به من بياموزد مرا عبد خويش کرده
و در جايي ديگر
در اثبات دروغگويي شخص همين بس که آنچه را شنيده بازگو کند
يا حق
پاسخ
سلام.بنده نيز همچنين.بله ما يکسال ازشماکوچکتربوديم.همانطورکه خودتان بيان کرديد،سعي کردم آنچه را ديده ام و امانت در نقل تاريخ بدون حب و بغض هست را بيان کنم وتحت تاثير مسائل امروزچيزي از گذشته ننويسم.اگردقت مي کرديدبخاطرتوجه آقاي مديربه مسائل مذهبي ايشون رو مذمت نکردم،که اتفاقااگربراي خداباشدجاي تحسين فراوان دارد.هيچ جاي نوشته هم به ايشان توهيني نکرده ام و حتي اتهامي هم متوجه آقاي مدير نکردم.اصلاقصدنقديک شخص نبود؛بيشترنمايان کردن يک جريان بود.حتي مطلب مرتبط را هم"خطرمذهبي هاي بي خطر"گذاشتم.ونهايتاگذاشتم خود مخاطب از اين داستان نتيجه گيري کند.ازتذکرتان هم ممنون.