• وبلاگ : فقير
  • يادداشت : از شب هاي احيا تا شب هاي زندان يک مظنون به زمين خواري
  • نظرات : 29 خصوصي ، 85 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام کاکو

    دوستي رو مي شناختم که روي تقواي همين آقاي مدير قسم مي خورد. بار اول وقتي بهش گفتم آدم مشکل داريه چنان بهم توپيد که انگار به تمامي مقدساتش توهين شده باشه

    هر چند الان حرفش نمياد بيچاره!

    در ضمن وقتي همه کچل کردن تو هم کچل کن

    پاسخ

    سلام برادر؛جدا اگر تو هم از نزديک آقاي مدير رو مي شناختي درابتدا باورش برات سخت مي شد.ولي ديگه داريم عادت مي کنيم با اين جور آدم ها...منم سعي ميکردم پر رو نشم؛ويژه خواري نکنم مي رفتم کچل ميکردم.