سلام برادر
اول اينکه اين مدت دست به نامه شدي اونم سرگشاده خيلي مسرورم
دوم اينکه از جنبش دانشجويي به جز تن لشي باقي نمانده که درد اين حرفها و سوزدلهات رو داشته باشن
سوم اينکه به هيج وجه اعتقاد ندارم نقد ما به جريانات اصولگرا بايد به نحوي نوعي نفي جريانات ديگر مثل اصلاح طلب ها باشه. اصولا حرکت هاي انقلابي رو فراجناحي ميدونم و اين نقد شما رو البته. اين رو بخاطر اين ميگم که شديدا اعتقاد دارم ضربه جريان اصولگرايي به کشور عميق تر از جريان اصلاح طلبي هست( در آينده بهترمکشوف خواهد شد). اگر به مقياس ببينيد مفاسد اقتصادي، حکومتي و ... در اين دوره رشد قارچ گونه داشته، وضع معيشتي مردم بدتر شده و نارضايتي رو به بار آورده و آنقدر که بين همين دوستان! تفرقه هست بين اصلاح طلبان به خاطر ندارم بوده باشد!
شخصا هيچ اصالتي براي هيچ جرياني قائل نيستم. حتي براي پايداري، چرا که دغدغه عدالت( که جزء اصول دين است) در آن نبوده و نيست. اينکه توصيه علامه مصباح را در خود دارد هم براي من اصلا حجيتي ندارد( اين را خود علامه نيز فرمودند). براي حقير فقط يک چيز حجيت ايجاد مي کند ان اجراي حدود الهي در جامعه است و پايداري را در اين حد نميدانم
خدا به قلم و قلبت حکمت عطا کنه