خيام اگر ز باده مستي خوش باش
با لاله رخي اگر نشستي خوش باش
چون عاقبت کار جهان نيستي است
انگار که نيستي چو هستي خوش باش
لب بر لب کوزه بردم از غايت آز
تا زو طلبم واسطه عمر دراز
لب بر لب من نهاد و مي گفت به راز
مي خور که بدين جهان نمي آيي باز
افسوس که سرمايه ز کف بيرون شد
در پاي اجل بسي جگر ها خون شد
کس نامد از آن جهان که پرسم از وي
کاحوال مسافران دنيا چون شد
عمرت تــا کـي بـه خودپرستي گــذرد
يا در پـي نـيستي و هستي گــذرد
مي خور که چنين عمر که غم در پي اوست
آن بـه کـه بخواب يا به مستي گذرد
چه مي شود نقد مثل جراحي ابتدا مقداري درد آور است اما نتيجه اش شيرين است... اين نقد مصلحانه است نه تخريب.
البته بچه مذهبي يک معيار دارد ،آن هم ولايت است، او نبايد از ولي جلو بيفتد و نه عقب، نه ساکت باشد و نه طاغي ، نه ياغي و نه اهل بغي.بله سکوت خطرناک است...خيلي ها در فتنه سکوت کردند از نخبگان ونپختگان ...يادمان نرفته...
...اينها ايراداتي است که تا حد قابل توجهي وارد است و گاهي البته همين ها که به ظاهر ظواهر است(هيئت امام حسين) باعث رحمت خداست بر ما.
استفاده کرديم.
اعدام...
نگاهي به انگل هاي اقتصادي
به روزم با
اگر روحانيت نتواند آن چيزي را که به عهده اوست انجام دهد