در مورد حاشيه 1 کاملا موافقم ..
2 هم که مسلما اونها تحمل حرف حق رو نداشتند..
3..... آخرين لحظه هاي دعا يکمي خستگي غلبه کرد .. خيلي با صفا بود ، از اون موقعيتهايي بود که کوتاه بود اما پر از فرصت ...فقط چشمها را بايد شست ...
بنظر بنده هم اين سفرها لازمه ...
اين شماره 4 هم خيلي اميد وار کننده بود ، و هم نگاه مثبت شما به افراد دلپذير .... اميدوارم و اي کاش مهدي فاطمه همچين نگاه و اميدي به ما ها داشته باشند و از همه مان راضي ...
امسال محرم بدجوري دلها رو آتيش مي زنه ...نبودن آقا هر لحظه بيشتر مي سوزونه و آتش ميزنه .... نميدونم چطور توان شنيدن اين همه روضه و غم رو داريم و هنوز زنده ايم ...بايد که جان داد در اين بلاي عظيم ، جنگ با حسين(ع) يعني جنگ با خدا .... خون خدا ريخته شد ...
بيايد همه براي شهادت هم دعا کنيم و شهادت دسته جمعي در راه رضاي خدا بخوايم ...
دعا در حق ديگري اثر داره ...
و دعا براي ظهور آقا در راس همه ي دعا ها و خواسته ها ..
ايشالا امسال آخرين محرم بي اوست....
دل را اگر از عشق حسين بگيرند چه کنم ، بي عشق او اگر بميرم چه کنم ...............
التماس دعا