سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یتیم شدیم...

پدر مظلوم بود، عدالت هم همینطور، همانطور که خدا...

ضربه محکمی بر فرق عدالت خورد، پدر افتاد، پدر شهید شد، مادر غمگین شد، حسن، حسین وزینب یتیم شدند، عدالت یتیم شد، بچه های کوفه یتیم شدند، ما هم یتیم شدیم. بی پدر، بی مادر...آواره شدیم.(غم های زینب شروع شده...)

همیشه بین مردم رسم هست که با یتیمان خوب برخورد می کنندو به قولی یتیم نوازی می کنند(بجز کربلا...)خدا ما یتیم هستیم، یتیم که زدن نداره. حالا چهارتاخطا کردیم، تقصیر ما نیست، بابا نداریم.وگرنه اینطوری نبودیم.

بذار راحت بگم خدا، دو راه داری:

1. چون یتیم هستیم وبابا نداریم پس نباید ببری جهنم، پس یا باید ببری بهشت یا راه دوم...

2. خدااااا! ما بابا می خوایم. باید بابامون رو بمون نشون بدی. من بابامو میخوام. من میخوام بابامو ببینم.

بابا! نمی بینی بچه ها دارن گریه می کنن وهمه دارن داد میزنن"االلهم عجل لولیک الفرج"، خب بیا دیگه. من نمی خوام یتیم باشم، نمی خوام همه به من بگن پس کو اون بابایی که همیشه اسمشو میاری؟ومن سرم بندازم زیر و بگم: بابام میاد. بابامو براتون میارم... بابا بیا.

بذار حالا که اینجوری شد، یه روضه بخونیم تا فضای وبلاگ واینترنت هم متبرک بشه...وشاید بابا به بهانه روضه بیاد. بدترین روضه، روضه ی مقتل هست. اما روضه ای شنیدم که بدجوری آدمو می سوزونه.

معمولا خیلی بعید وسخت هست که امامی، رهبری بیاد وجلوی امتش گریه کنه، اونم گریه از سر مظلومیت خودش. خیلی کم پیش میاد. امت حضرت امام(ره) هیچوقت گریه شو جز تو روضه ی امام حسین(ع) و شهادت شهید مطهری ندیدند...

حضرت آقا که جا ن ها فدایش، دوبار چنین اتفاقی افتاد که اونم در غالب درد ودل با امام زمان(عج) بود. یک بار در جریان فتنه سال 78، و ده سال بعد درفتنه 88. که دیدیم که امت آقا اهل کوفه نبودند وچطور ابراز جان نثاری کردند وهمه شیون زدند، فریاد زدند"ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند".ما اهل ایرانیم ما اهل خمینی وخامنه ای هستیم.همه گفتن ما عمار هستیم. خلاصه با وجود کم وکاستی نذاشتن دل آقا از این بیشتر خون بشه.اما...

امیرالمومنین حضرت علی(ع)، مولای متقیان، فاتح خیبر، حیدر کرار، سبب خلقت عالم در کوفه میرن منبر برای سخنرانی...

امام معصوم وخلیفه مسلمین با اون اوصاف رفته برای امتش حرف بزند. دلش خون، هرشب سر درچاه می کند وبا چاه حرف می زند. ناگهان همه دیدند علی(ع) با آن همه عظمت گریه می کند وبه صورت خود می زند وفریاد می زند: این عمار؟این عمار؟این عمار؟این ذوالشهادتین؟ در دل می گوید این الزهرا؟

یکی از اهل کوفه پای منبر داد می زند: علی بسه دیگه خسته شدیم بیا پایین

دیگری می گوید: اینقدر حرف نزن، داری چی می گی؟

واسدالله غالب علی(ع) مظلوم...

........................................................................

پی نوشت:

*اگر خواندید واشکی ریختید، حتما برای آمدن بابایمان دعا کنید وقول بدید دعا کنید تا همه شهید شویم.من که از مرگ خیلی می ترسم.فقط شهادت...

*این روزا خیلی وقت نوشتن ندارم، اینم دیگه از سر دل نوشتم، نه، خودش نوشت.وگرنه تو ذهنم مطالب زیادی هست که بنویسم.تا چند روزه دیگه کمی وقتم آزادتر میشه حتما می نویسم.


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 89/6/10ساعــت 10:59 عصر تــوسط رَبِّ:اِنّی لِمآ اَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیرٍفَقیر | نظر




مرگ بر آمریکا