سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آزادی کالای قاچاق نیست!(1)

 "آزادی" مسئله ای است که بشر از آغاز خلقت تا امروز با آن سروکار داشته و بدون آن حیات دیگر معنایی ندارد. موهبت الهی که در تاریخ، انسان های زورگو بواسطه قدرت و ثروت و در پوشش های رنگارنگی از لیبرالیسم تا قداست های خودساخته در قالب دین از توده های مردم سلب کرده اند. اما وقتی این پدیده خطرناک است که عده ای در جهت مقاصد ناپاک سیاسی و اقتصادی به نام دین در نظام های اسلامی آزادی را مذموم و به کلی طرد کنند که خود منجر به طالبانیسم و استبداد دینی خواهد شد. آنچه از آیات قرآن و متون مکتب تشیع برمی آید، آزادی ارزشی الهی و مقدسی است که از جناب خداوند به انسان داده شده است و هیچکس نمی تواند آن را مخدوش کند. و همچنین مکررا در بیانات و سیره علمی معمارکبیرانقلاب امام خمینی(ره)، رهبرمعظم انقلاب اسلامی امام خامنه ای(روحی له الفداه) و اندیشمندان پایه گذار انقلاب اسلامی مشاهده می شود که آزادی بیان، آزاد اندیشی، انتقاد و نظارت بر مسئولان نظام از ارزش های اصیل انقلاب اسلامی است و ایشان نیز بیشتر از همگان در عمل پایبند به اصول آزادی بوده اند. در ادامه تنها به چند نمونه از هزاران مورد اشاره می کنم تا شاید با بازخوانی این ارزش اصیل کمی غبار فراموشی از آن زدوده باشم.

"امیرالمؤمنین با خوارج با منتهاى آزادى و دموکراسى رفتار کرد. او خلیفه بود و آنها مردم تحت امرش بودند و هرگونه عمل سیاسى برایش مقدور بود اما او زندانیشان نکرد، شلاقشان نزد و حتى سهمیه آنها را از بیت‏المال قطع نکرد، و به آنها نیز همچون سایرین نگریست. این مطلب در تاریخ زندگى على علیه‏السلام عجیب نیست. اما آنچه که در دنیا بى نظیر است آنکه آنها در همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند و باحضرت على علیه‏السلام و اصحابشان به صحبت و گفتگو مى نشستند. طرفین استدلال مى کردند وبه استدلال یکدیگر جواب مى گفتند. شاید این مقدار آزادى ‏بی سابقه باشد، که حکومتى با مخالفان خود تا این درجه، با دموکراسى رفتار کرده باشد.
گاهی خوارج به مسجد مى آمدند و در سخنرانى و خطابه على علیه‏السلام اشکال ایجاد مى کردند. روزى امیرالمؤمنین علیه‏السلام بر منبر بود. مردى آمد و سؤالى کرد. على علیه‏السلام فى البداهه پاسخ گفت. یکى از خارجی ها از بین مردم فریاد زد: "خدا بکشد او را، چقدر دانشمند است". دیگران خواستند متعرضش شوند. امام على علیه‏السلام فرمود: رهایش کنید، او تنها به من دشنام داد."(1)

یکی از انواع آزادی هاى اجتماعى، "آزادى بیان" است که همواره مورد توجه امیرالمؤمنین على علیه‏السلام بوده است. ایشان در نامه معروفشان به مالک اشتر چنین مى فرماید: "پاره‏اى از وقت خود را براى نیازمندان قرار بده که در آن وقت خویشتن را براى ایشان آماده ساخته در مجلس عمومى بنشین پس براى خدایى که تو را آفریده، فروتنى کن، و لشکریان و دربانان از نگهبانان و پاسداران خود را باز دار، تا سخنران ایشان بی لکنت و گرفتگى زبان و بی ترس و نگرانى سخن گوید، که من از رسول خدا بارها شنیدم که مى فرمود: هرگزدر امتی که حق ناتوان، بی لکنت و ترس و نگرانى از توانا گرفته نشود، پاک و آراسته نخواهد شد."(2)

در جایى دیگر نیز حضرت علی(ع) از مردم مى خواهد که خیلى راحت و بدون هیچ ترس و هراسى با او سخن بگویند:"با من سخنانى که با گردنکشان گفته مى شود نگویید و آنچه را از مردم خشمگین پنهان کرده اید از من پنهان نکنید..."(3)

حضرت امیر(ع)، در دوره حکـومت خـود نه تنها آزادى بیان را محـدود نکرد، بلکه با صـراحت بـر گستـرش ایـن آزادى تاکید ورزیـد و امرمعروف و نهی از منکر را جزء وظایف متقابل امام و امت می دانستند و فرمـودند: آن سان که با جباران سخـن مى گویند با مـن سخـن مگـویید و از مـن پنهان مـداریـد آن چه را از مـردم خشمگین به هنگام خشمشان پنهان مى دارند. هـم چنیـن به چاپلـوسى و تملق با من رفتار نکنید و مپنـداریـد که گفتـن حق بـر مـن گران می آید. بنابراین از گفتـن سخـن حق و یا مشـورت عدالت آمیز خـوددارى مکنید..."(4)

امام خمینی(ره) نیز از قبل از انقلاب اسلامی بدون هیچگونه واهه و ترسی از متحجرین مقدس نما از آزادی نه به عنوان یک شعار سیاسی بلکه به عنوان یکی از اصول اساسی انقلاب نام می برند، تا جائیکه در نظام اسلامی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزاد هستند. ایشان در پاسخ سوال روزنامه هلندی میفرماید: "اسلام پیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیتهای مذهبی آزادی داده است. آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسانها قرار داده است بهره­مند شوند ما به بهترین وجه از آنان نگهداری می­کنیم. در جمهوری اسلامی کمونیست­ها نیز در بیان عقاید خود آزادند."(5)

امام خمینی(ره) یک ماه مانده به وقوع انقلاب اسلامی در بیان چگونگی رابطه امام و امت در حکومت اسلامی صریحا بیان می کند که : "هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده بدهد و در غیر این صورت، اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد ـ خود به خود ـ از مقام زمامداری معزول است."(6)

آنچه در سیره علمی و رفتاری امام(ره) نیز مشاهده می شود، دقیقا مویّد همین فرمایشات است، که بعد از انقلاب اسلامی نیز مکررا بیان می شود:"اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن. مسئله، مسئل? مهم است. هم? ملت موظفند به اینکه نظارت داشته باشند."(7)

"شما امروز آزاد ‌هستید. همه برادران و خواهران ما امروز آزادند. و آزادانه انتقاد می‌کنند ‌از دولت. انتقاد می‌کنند ‌از هر چیزی ‌که بر خلاف مسیرشان باشد. و تقاضا می‌کنند مسائل اساسی را ‌از دولت. ‌این نهضت شما را آزاد کرد، و ‌از آن بندهایی ‌که بر ملت بود، و ‌از آن قید و بند‌ها شما را آزاد کرد. الآن آزادانه در اینجا مجتمع ‌هستید، و آزادانه مسائل سیاسی و اجتماعی محل احتیاج ملت را طرح می‌کنید".(8)

"اسلام بیش از هر چیزی به آزادی عنایت دارد و در اسلام خلاف آزادی نیست؛ الاّ در چیزهایی که مخالف با عفت عمومی است."(9)

"در جامعه ی اسلامى همه آزاد هستند تا نظرات خود را بیان کنند و حاکم جامعه اسلامى و زمامداران آن موظفند که به آنها گوش دهند اما این که مى گویند مردم آزادند تا نظرات خود را بیان کنند به این معنى نیست که هرچه مى خواهند بر ضد اسلام و کیان کشور اسلامى بگویند، بلکه آزادند تا حرف حق را بزنند."(10)

خلف صالح امام(ره)، امام خامنه ای روحی له الفداه نیز در سالهای زعامت پربرکت خود نشان دادند، که به عنوان امام در نظام اسلامی خودشان پرچمدار حقیقی آزادی بوده اند، و دقیقا مانند امام(ره) آزادی بیان را به عنوان یکی از ارزش های انقلاب می دانند: "آزادى فکر و بیان هم یکى از ارزشهاى انقلاب بود. مردم مى خواستند آزادانه فکر کنند. آن روز، آزادى فکر، آزادى بیان و آزادى تصمیم گیرى هم نبود. مردم این را نمى خواستند؛ مى خواستند این آزادیها باشد."(11)

امام خامنه ای روحی له الفداه با نگاهی آزاداندیشانه و دقیق حد و مرز آزادی را تبیین می کنند، و برخلاف بسیاری از مسئولان و سیاسیون تنگ نظر نه تنها از آزادی و نقد نترسیده که اتفاقا آن را از اهداف اصلی انقلاب می دانند و حتی در مرتبه ای بالاتر تمدن سازی را بدون فضای انتقادی سالم ناممکن و یا بسیار مشکل می دانند: "نباید از «آزادى» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالاى قاچاق و یا امرى تشریفاتى، تبدیل کرد چنانچه نباید بجاى مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجاى آزادى، به دام هتاکى و مسئولیت گریزى لغزید...بى‌شک آزادیخواهى و مطالبه فرصتى براى اندیشیدن و براى بیان اندیشه توأم با رعایت «ادب استفاده از آزادى»، یک مطالبه اسلامى است و «آزادى تفکر، قلم و بیان»، نه یک شعار تبلیغاتى بلکه از اهداف اصلى انقلاب اسلامى است. من عمیقاً متأسفم که برخى میان مرداب «سکوت و جمود» با گرداب «هرزه گوئى و کفرگوئى»، طریق سومى نمى‌شناسند و گمان مى‌کنند که براى پرهیز از هر یک از این دو، باید به دام دیگرى افتاد...براى بیدار کردن عقل جمعى، چاره اى جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضاى انتقادى سالم و بدون آزادى بیان و گفتگوى آزاد با «حمایت حکومت اسلامی» و «هدایت علماء و صاحبنظران»، تولید علم و اندیشه دینى و در نتیجه، تمدن سازى و جامعه پردازى، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود."(12)

حضرت آقا روحی له الفداه نیز بر طبق نظریه حقوق و تکالیف متقابل امام و امت در نظام اسلامی، برای هیچکس قداست ساختگی و بت سازی قائل نیستند، و با بیان جملات صریح و روشن متعددی تکلیف همگان را روشن می کنند: "طرف امر به معروف و نهی از منکر فقط طبقه عامه مردم نیستند، حتی اگر در سطوح بالا هم هستند شما باید به او امر کنید، نه اینکه از او خواهش کنید، باید بگویید: آقا! نکن، این کار یا این حرف درست نیست…طرف هرکسی هست- بنده که طلبه حقیری هستم- از بنده مهمتر هم باشد."(13)


بدلیل مشکل پارسی بلاگ که اجازه نمی داد همه متن را در یک پست بذارم؛ بقیه متن را در پست بعدی بخوانید و در همانجا نیز نظر بذارید...


+ نوشته شـــده در سه شنبه 91/6/14ساعــت 12:6 عصر تــوسط رَبِّ:اِنّی لِمآ اَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیرٍفَقیر | نظر




مرگ بر آمریکا